جلوههای رمضان در شعر اشرفالدّین حسینی (نسیم شمال)
مهدی طهماسبی دزکی
پرداختن به مقولههای برآمده از آموزههای دینی و تعالیم ارزشمحور در جامعهای که رنگ و بوی اسلامی دارد، از دیرباز یک ارزش تلقی میشده و هنوز هم میشود. شاعران متعهد، خود را ملزم به رعایت بایدها و نبایدهای دینی میدانستهاند و در برابر ناهنجاریهای برخاسته از عدم التزام عملی به شعائر و دستورات دینی، محکم ایستاده و امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یک نظارت همگانی در چارچوب شعر با عنایت به توانمندیها و داشتههای ادبیشان منعکس نمودهاند.
سید اشرفالدّین حسینی، مدیر جریدۀ مردمی و طنز نسیم شمال که از سال 1325ه.ق نشریۀ کوچک ولی سرشار از مضامین ادبیاش را منتشر ساخته و ذائقۀ ایرانیان آن روزگار را مشحون از لطائف و ظرائف مینموده است را باید به حق شاعر مردم دانست. شاعری که به قول خودش حامی مساکین بوده است:
از ما سلام هر دم بر روی اشرفالدّین ای خیرخواه اصناف، ای حامی مساکین
(سید اشرف الدین :1384، 130)
وی یکی از سخنورانی است که صریح و بیپرده به انتقاد از شاعران معاصر خودش که غرق در مضامین پوچ و بیمایهاند، میپردازد:
راستی این شاعران دمدمکی مشرباند. دیده شده بیشتر کافر و لامذهباند
روز به شوق و شعف، فکر شراب شباند مست شرابی مدام آی باریک الله به تو
(نمینی:1371، 455)
وی از اوضاع بهوجود آمده به واسطۀ ارتباط جامعۀ ایرانی با فرهنگ لجامگسیختۀ بیگانه و تأثیرپذیری از این مدرنیتهسازی غربگرایانه و روشنفکرمآبانۀ از نوک پا تا فرق سر غربی شدن، ناراحت است و مینالد:
خیر قرون آمده شرّالقرون قد ملاء الارض من المفسدون
هیهات هیهات لما توعدون (سید اشرف الدین :1384، 212)
و از غریب ماندن اندیشه و باورهای دینی و قرآنی شکوهها دارد:
شد مسلمانی غریب، افکار نورانی غریب دین غریب، آیین غریب، آیات قرآنی غریب (نمینی:1371، 332)
و از مهجور ماندن قرآن که باید بنمایه و اساس برنامهریزیها و جهتگیریهای هدفمند جامعۀ اسلامی باشد، گلایه و فریاد برمیآورد:
در قیامت از شما قرآن شکایت میکند حق، مجازات شما را در قیامت میکند(نمینی:1371، 468)
وی از دینگریزی جامعه که منجر به ازدیاد معصیت گردیده، به تنگ آمده و با زبانی لابهگونه میگوید:
به تو چه رفته دیانت بر باد؟ نیست خائف کسی از روز معاد
معصیت گشته در این شهر زیاد هیچ ایراد مکن الولو میآد (نمینی:1371، 203)
یکی از مقولههایی که مورد توجه و اقبال سید اشرفالدّین است و از فراوانی چشمگیری در اشعار او برخوردار میباشد، ماه مبارک رمضان است. ماهی که ضیافت الله است و در آن، سفرۀ مهر و عطوفت الهی برای همگان در طول یک برهۀ زمانی سی روزه گسترده میشود و همگان از این خوان کریم به سهم خویش بهره میجویند:
ماه مبارک آمد، بگذشت ماه شعبان این ماه میمنتبخش یک دفعه شد نمایان
ماه صیام الحق بر ماههاست سلطان بیشبهه اندر این مه روزی شود فراوان (نمینی:1371، 455)
وی باتوجه به سابقه طنزپردازیاش و علاقهای که به خوراکیها و وسایل آشپزخانه دارد، با طنزی لطیف به مسألۀ افطاری دادنهای اغنیا و داراها اشاره میکند:
اعیان همه نمایند احسان پلو فسنجان دل میبرد صدای کفگیر و صوت قازان
نغمات شیشههای قندآب و قهوه قلیان افطار خوب دلخواه، به به تبارک الله!
(نمینی:1371، 455)
شد مه شعبان ز نظر ناپدید گشت عیان ماه عزیز جدید
مژده بده ماه مبارک رسید
کوکو و شامی و فسنجان نگر خوردن این روزۀ پنهان نگر (سید اشرف الدین :1384، 123)
ما اول افطار چلو با کره داریم هم شربت و شیرینی و هم افشره داریم
ماهی و فسنجان و کباب بره داریم بابا به سر سفره تو محرم شدی امروز
(سید اشرف الدین :1384، 128)
در باور سید اشرفالدّین ماه رمضان چونان عزیزی است که در جامعۀ غمدیدۀ آن روز، بیمارگونه و غمدار پا به عرصۀ وجود نهاده و به منصۀ ظهور رسیده:
ماه رمضان آمد و شد وقت عبادت آن ماه سفر کرده ز نو کرده اعادت
خوبان همه مقرون به خیرند و سعادت بیمار عزیزی است نمایید عیادت
بس زار و ضعیف آمده این گمشده بیمار (سید اشرف الدین :1384، 201)
اشرفالدّین شاعری متعهد و متدین است و شعرش بازتاب خواستههای جامعه است؛ جامعهای دینباور و بافرهنگ که شعائر دینی در آن دغدغۀ همگان است و متدینان نسبت به رعایت هنجارهای آیینی حساسیت دارند و اشرفالدّین هم به تبع نگاه موجود نسبت به روزهخواری در ماه مبارک رمضان توسط جاهلان موضع میگیرد:
گوید یکی از کفر: چه روزه؟ چه نمازی؟ فکر شکمم من، چه حقیقت؟ چه مجازی؟
از اهل نمم من چه عراقی، چه حجازی، آخر چه حلالی؟ چه حرامی؟ چه جوازی؟
من میکنم امروز به تجویز شکم کار (سید اشرف الدین :1384،202)
با این بدن سالم، ای روزهخور نادان بهر چه خوری لقمه در خانۀ این و آن
اعمال قبیح تو از حق نبود پنهان آخر تو به این هیکل داری لقب و عنوان (نمینی:1371، 455)
وی به تمارض و خودبیماری مردمی که خود را برای رهایی از دستورات دینی دست میزدند، مقتدرانه میتازد و آنها را به باد انتقاد میگیرد که دلیلتراشی و توجیهآوری است:
یک روزهخوری پا به سر سفره گذارد وین معصیت عمده به چیزی نشمارد
فوری پدر از مرغ و فسنجان به در آرد گویی که چرا روزه خوری؟ عذر بیارد
گوید که مریضم خورم این روزه به ناچار
گوید یکی از بهر نصیحت نپذیرم آخر من بیچاره چطور روزه بگیرم
گر من نخورم روزه بفرما که بمیرم هرساله در این فصل بود نقش ضمیرم
زردآلو و آلبالو و شفتالوی گلنار (سید اشرف الدین :1384، 201)
پایانبخش این نوشتار را به نگاه خاص مرحوم سید اشرفالدّین، نسیم شمال، به وداع رمضان و فرا رسیدن عید سعید فطر اختصاص میدهیم:
طرقوا طرقوا که عید آمد قفل افطار را کلید آمد
مؤمنین را ز حق نوید آمد هرکه امروز روسفید آمد
در قیامت سیاهرو نشود با عزازیل روبرو نشود
الوداع الوداع یا رمضان از تو بوی بهشت بود وزان
از تو مسرور روح بیغرضان در تو شد شهر پر صدای اذان
رفتی از دست ما خداحافظ ای مه اولیا خداحافظ (نمینی:1371، 455 )
منابع :
1. نمینی حسین : جاودانه نسیم شمال،1371: انتشارات اساطیر تهران چاپ دوم
2. سید اشرفالدّین گیلانی: جامعه فرهنگ و سیاست در اشعار سید اشرفالدّین، به کوشش داود علی بابایی،1384 انتشارات امید فردا، تهران چاپ اول