ضرورت بازنویسی تاریخ ادبیات- قسمت سوم

ضرورت بازنویسی تاریخ ادبیات- قسمت سوم

رضا بیات

ژانرهای ادبی مغفول در تاریخ ادبیات صفا

مشخص نیست ملاک انتخاب صفا به چه صورت است و سبک‌های ادبی به چه صورت معرّفی می‌شوند. قصاید داستانی را مثال می‌زنیم؛ همۀ اهل فن‌ ادبیات می‌دانند که قصیده، برای داستان‌گویی نیست. اگر کسی در قصیده داستانی نقل کند، کاری بسیار غیرعادی کرده است. قالب طبیعی برای این که مثلاً پنجاه تا صد بیت قصّه تعریف کنیم، مثنوی است. تنها مورد قصیدۀ داستانی که می‌شناسیم، «موش و گربه» عبید زاکانی است. حال آن‌که قصاید داستانی در قرن هشتم و نهم یک ژانر جدّی شیعی است. شاعران متعدّدی در این قالب برای امیرالمؤمنین(ع) شعر گفته‌اند و یک‌یک معجزات را به شعر تبدیل کرده‌اند که در کتاب صفا اساساً مطرح نشده است.

در دورۀ صفوی بسیاری از شاعران به سبک اصفهانی یا هندی، راجع به مسائل روزمرۀ زندگی و چیزهایی مثل میخ و سه‌پایه و پستۀ بی‌مغز و... غزل می‌گویند. در همان دوران، ما به اندازۀ غزل‌ها، مثنوی مذهبی داریم که اساساً به‌ آن‌ها پرداخته نمی‌شود و قصیده‌های قابل توجهی نیز داریم، البته نه به حجم مثنوی‌ها و غزلیات که این دو حجمشان بسیار بیشتر است. قصیده، سومین ژانر مهم این دوره است که عمدتاً در مدح اهل بیت(ع) و امیرالمؤمنین(ع) سروده شده، اما با وجود این‌که این قصاید سبکی خاص دارند، در کار صفا اساساً به آن‌ها پرداخته نمی‌شود. کل سبک هندی معرّفی شده در تاریخ ادبیات صفا، سبک غزل است؛ نه مثنوی و نه قصیده‌ای که به آن اشاره کردیم.

مطلب دیگر این‌که قالب بحر طویل کلاً در کار آقای صفا معرّفی نمی‌شود و چنین می‌نمایاند که هیچ‌کس هیچ شعری در آن قالب نسروده است؛ در صورتی که این قالب، خاص تشیّع است؛ البته در دورۀ پهلوی کمی هم شعر طنز در این قالب سروده‌اند، ولی قالب بحر طویل خاصّ شیعه است که در کتاب صفا مغفول مانده است.

موضوع دیگر تعزیه است. در ادبیات جهانی چنین عنوان می‌شود که ادبیات به چهار دسته تقسیم می‌شود: ادبیات غنایی، ادبیات حماسی، ادبیات تعلیمی و ادبیات نمایشی، که تنها نمایندۀ ادبیات نمایشی در فرهنگ ما تعزیه است. صفا ترجیح داده یکی از چهارگونۀ ادبیات ما را نادیده بگیرد، اما تعزیه مطرح نشود. چرا؟ چون قالب خاص مذهبی است. ایدئولوژی‌زدگی یعنی همین!

نوحه را در نظر بگیریم که قالبی است که شعر را به میان مردم می‌آورد. امروزه یک قالب مشابه به نام ترانه هم داریم (ترانه و نوحه جنسشان یکی است). نوحه در کار صفا اصلاً مطرح نمی‌شود.

مشابه این موارد بسیار زیاد است. اما چرا این مباحث مطرح شد؟ چون می‌خواهم یادآوری کنم که اگر در مقولۀ ادبیات، ایدئولوژی‌زده برخورد کنیم، چه اتّفاقی می‌افتد. حاضر می‌شویم چیزهای واضحی را ندیده بگذاریم و رها کنیم چون با ایدئولوژی ما سازگاری ندارد. حالا چه اتّفاقی می‌افتد؟ ما گفتیم که می‌خواهیم تاریخ ادبیات بنویسیم. باز هم یادآوری کنم اگر کسی پیش خود می‌گوید که شمایی که این نقدها را می‌کنی هم حتماً مانند آن‌ها ایدئولوژی داری و طور دیگری سانسور خواهی کرد، کاملاً صحیح فکر می‌کند. من هم هر کاری بخواهم انجام دهم، هر چقدر هم بخواهم بی‌طرف باشم، باز همان اتّفاق می‌افتد. برای همۀ این سؤالات پاسخ دارم که در ادامه راجع به آن‌ها بحث خواهیم کرد.

معرّفی طرح جامع تاریخ ادبیات و فرهنگ

ما طرحی تدوین کردیم که تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام را بنویسیم. این تاریخ ادبیات چهار دوره دارد: 1- ادوار پیش از صفویه، 2- صفویه، 3- افشاریه و قاجار 4- مشروطه و پهلوی. این تقسیم‌بندی به علّت تعداد شاعران و تفاوت اساسی سبک آن‌ها انجام شده و هر کدام از آن‌ها نیز زیرمجموعه‌های بسیاری دارند؛ برای مثال دورۀ سامانی و غزنوی با هم تفاوت دارند، و یا دورۀ غزنوی با سلجوقی و...، اما نباید فراموش کنیم که این‌ها زیرمجموعه‌ها هستند.

در این ادوار چه چیزهایی باید بررسی شوند؟

1- تاریخ سیاسی و اجتماعی، سلسله‌ها، قیام‌ها و جنبش‌ها، مردم‌نگاری؛ به این معنا که مردم در آن زمان چگونه زندگی می‌کردند؟ 2

2- تاریخ علم، نجوم و ریاضیات و طب و طبیعیات و علوم دیگر، همه را باید بررسی کرد که در این دوره این علوم چه ویژگی‌هایی داشته‌اند؟

3- الهیات، ادیان و مذاهب، عرفان و فلسفه و کلام، همۀ این مکاتب مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

4- ادبیات، شعر و نثر و پژوهش در همۀ ادوار، که ما در این زمینه کارهای پژوهشی بسیاری داشتیم. خود تاریخ ادبیات نوشتن یک نمونه کار پژوهشی است.

این‌ها باید دیده شوند. تخمین‌هایی داریم که در انتها چند مدخل دربیاید. نزدیک به سیزده هزار مدخل به دست آمده است. مدخل‌ها بعضی تک صفحه‌ای و بعضی دیگر پنج صفحه‌ای هستند و ما حجم آن‌ها را به طور متوسط سه صفحه حساب کرده‌ایم؛ بر این اساس هر جلد کتاب را پانصد صفحه تخمین زده‌ایم و نتیجه شصت جلد با عنوان تاریخ ادبیات ایران برآورد شده است. نسخۀ دانشجویی آن هشت جلدی است و نسخۀ عمومی آن برای مصارف خانگی و معمول دوجلدی می‌شود و در ویکی مدیا هزار مدخل آن می‌تواند قرار گیرد، فهرست نسخ و جریان‌شناسی فرهنگ نیز می‌توانیم داشته باشیم و مجموعاً هشتاد و چهار عنوان کتاب خواهیم داشت. این اتفاق بسیار بزرگی است.


دو سال پیش، زمانی که دلار معادل سه هزار تومان بود، برآورد ما سی و پنج میلیارد تومان هزینه بود و خب طبیعتاً در آن زمان این هزینه برای ما مهیّا نبود. وقت زیادی هم صرف پیدا کردن حامی مالی، چه دولتی و چه خصوصی و صنعتی، کردیم و نشد و در نهایت تصمیم ما بر آن شد تا کار را از جایی که می‌توانیم، شروع کنیم. البته این نکته هم هست که اگر ما این کار را سر وقت و کامل انجام دادیم، چه کسی می‌تواند آن 84 جلد را بخرد؟ و یا بعد از خرید کسی آن را مطالعه هم می‌کند؟ به این فکر رسیدیم که سایتی راه‌اندازی کنیم شبیه به ویکی پدیا و البته کامل‌تر و مرتّب‌تر. نام آن را «تفاهم» گذاشتیم؛ چراکه سرواژه‌ها، تاریخ، ادبیات، فرهنگ، هنر و مذهب بودند. همۀ این‌ها در کنار هم کمک می‌کند تا ما ساختار فرهنگی کشور را به طور کامل بشناسیم و ببینیم. در این سایت، مدخل‌ها به صورت کلیدواژه‌هایی نوشته شده و در حال کار روی آن هستیم و طراحی‌هایی نیز صورت گرفته است. هر شاعر و نویسنده با عکس خود، کلیدواژه‌های مکان و زمان، آثار و قالب‌های شعری و نوع ادبی او، مضامین مورد استفادۀ او، ممدوحانش، نوع گفتمان او و یک نمونه شعری که معرّفی‌کنندۀ آن شخص باشد، نقل می‌شود و در سایت خوانده می‌شود و اگر دیوان او به صورت PDF موجود باشد، گذاشته می‌شود. مقالاتی که در زمینۀ آن شخص کار شده؛ در زمینۀ هویت، سبک، نوع، مضامین و گفتمان او به صورت یک کتاب‌شناسی علمی درمی‌آید. برای هر مورد و مدخل چنین کاری صورت خواهد گرفت. مثلاً مدخل ناصرخسرو. عکس مقبرۀ او و خود مدخل به صورت مختصر با اطلاعات کامل و بی‌طرف نوشته شده است. کلیدواژه‌های مربوط به زندگی او که در چه جاهایی زندگی کرده و چه کارهایی انجام داده هم قرار داده شده است. مثلاً جالب است بدانیم که ناصرخسرو دورانی از زندگانی‌اش را در مازندران زندگی می‌کرده است. حال اگر به صورت کلیدواژه در سایت باشد و کسی بخواهد شعرای مازندران را بررسی کند، به ناصرخسرو هم می‌رسد. مزیت سایت بر کتاب این است که وقتی کتابی با هشتاد و چهار جلد چاپ شود، خیلی خوب نمی‌توان از آن بهره برد، مگر اینکه از ابتدا تا انتها خوانده شود؛ ولی سایت به راحتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مقالات در سایت به چه صورت است؟ در حوزۀ کتاب‌شناسی در کتابخانۀ ملی حدود دویست و اندی کتاب راجع به ناصرخسرو موجود بود که تعدادی از آن‌ها درس‌نامۀ دانشگاهی و تعدادی هم تجدید چاپ بود. پس از جمع‌بندی دیدیم حدود شصت عنوان کتاب آبرومند و قابل استناد راجع به این شاعر وجود دارد که در سایت آورده شده است و این مدل، نمونه‌ای از کار ماست.

برای علمی شدن کار و وعده‌ای که در اول بحث گفتم، اولاً باید براساس علم آمار کارمان را انجام دهیم؛ یعنی ببینیم هرگونۀ ادبی بدون حذف و سانسور چه اندازه در هر دوره وجود دارد؟ به همان مقدار حضور، حجم بررسی هم باید داشته باشد. مثلاً فرض کنیم که بنده انسانی مؤدب هستم و با هزل مخالفم، ولی باید ذکر کنم که این نوع از ادبیات در فلان دوره وجود دارد. و یا بنده شیعه هستم و با دیگر فرق مخالفم، اما باید بگویم که آن‌ها هم وجود دارند. پس هم در مداخل و هم در سرفصل‌ها، آمار باید سخن بگوید. در کارهای مرحوم صفا دیده شد که یک بار برای زندگی‌نامۀ فردی 82% انرژی صرف می‌کند، ولی برای فردی دیگر 25% وقت می‌گذارد. من باید تکلیفم با خودم روشن باشد که مثلاً برای زندگی‌نامه چه حجمی باید اختصاص داد؟ برای نمونه شعر چه مقدار؟ همینطور برای نقد. ساختار باید یک‌دست باشد. نکتۀ دیگر این‌که اصالت با متن است. یعنی به نویسنده و شاعر برچسب نزنیم و نگوییم این شاعر، عارف است و یا دیگری شیعه است و یکی دیگر درباری است؛ چراکه همان شاعر یا نویسنده نمونه شعرهایی دارد که خارج از این بحث قرار می‌گیرد؛ اکثر انسان‌ها از ابتدا تا به انتهای عمر به یک صورت زندگی نمی‌کنند؛ تناقضات درونی دارند. متن، اصالت دارد، یعنی باید بگوییم که این شاعر یا نویسنده، در این زمینه‌ها، به این تناسب، شعر دارد. می‌گویند محتشم کاشانی پدر مرثیه‌سرایی است. خیر، ایشان کلاً هفت الی هشت شعر مذهبی دارد و عمدۀ اشعار او عاشقانه است. محتشم مثلاً 83% عاشقانه‌سراست، 10% مدح درباری دارد و 7% مذهبی‌سراست. این خیلی دقیق‌تر نشان‌دهندۀ اوضاع هر شاعر است. وقتی متن، اصالت داشته باشد، به انسان‌ها برچسب بی‌مورد نمی‌خورد. کلیدواژه‌ها متعدد شده و بعداً به راحتی می‌توان با کلیدواژه سرچ کرد و مثلاً سنایی غزنوی را در فهرست هزل‌سرایان و شهرآشوب‌سرایان هم پیدا کرد؛ در حالی‌که در حالت عادی چنین امری به ذهن نمی‌رسد.

نکتۀ دیگر این‌که نویسنده اگر یک نفر باشد و یا یک نفر به همراه تیمی باشد که همه مثل او فکر کرده و از زیر ممیزی او رد شوند، دوباره همان مشکل ایدئولوژی‌زدگی و سلیقۀ شخصی به میان می‌آید. برای مثال من اگر شعر سپید را نمی‌فهمم، نباید به دنبال بررسی و تحقیق آن بروم، باید آن را به کسی بسپارم که این نوع شعر را متوجه شده و می‌فهمد و به آن اعتقاد دارد؛ اگر داستان کوتاه در تخصّص من نیست، آن را باید فردی متخصّص بنویسد؛ اگر من از قصیدۀ درباری لذتی نمی‌برم و با آن ارتباط برقرار نمی‌کنم، پس کارشناس و علاقه‌مند آن باید به آن بپردازد؛ ادبیات حماسی و عرفانی نیز همین‌طورند. علاوه بر آن، هر قسمت باید علمی نوشته شود. قرار است تحلیل و توصیف کند و نه تمجید.

اگر نویسندگان متعدد باشند، سرعت و دقت و صحت کار، بسیار بالا می‌رود. نمونه‌ای بیان می‌کنم. مرحوم صفا به ادبیات سبک هندی هیچ ارادتی ندارد. به آن دوران پرداخته، ولی اصلاً به آن علاقه‌ای ندارد. در عوض به سبک خراسانی بسیار علاقه‌مند است. نتیجه این شده است که دورۀ صفوی در تاریخ ادبیات صفا چندان قابل استناد نیست. گلچین معانی یک جلد کامل غلط‌های علمی و خلاف واقع دورۀ صفوی تاریخ ادبیات صفا را گرفته است. وقتی نویسنده‌ای به موضوعی توجه و علاقه ندارد، اگر سواد او در حد یک دانشمند هم باشد، چنین ایراداتی پیش می‌آید.

مورد بعدی تحلیل‌های آماری است. در این کار آمار به شدّت مهم بوده و بنده به آن اعتقاد دارم. آمار به ما نشان می‌دهد که در هر دوره نیمرخ فرهنگی چیست؟ اگر بیاییم شعار بدهیم که بعد از انقلاب، همۀ شعرای ما متحوّل شده و در فلان دوره، شاعران ناباب و انسان‌هایی بدطینت بوده‌اند، ولی بعد از آن، در دوره‌ای دیگر متحوّل شده و انسان‌های خوبی شده‌اند، به طور واضح مشخص است که این‌ حرفها مزاح است. این آمار است که به ما نشان می‌دهد تحوّلات به چه صورت اتّفاق افتاده. وقتی کارها به صورت آماری انجام گیرد، تأثیر ایدئولوژی و سلیقه به حداقل ممکن و نزدیک به صفر می‌رسد.

 

 

پایان کار

من صاحب یک سلیقه و یک توانایی هستم؛ نیاز به توانایی‌های دیگر دارم و همین طور به سلیقه‌های دیگر. بستری آماده شده، کار فنی‌ سایت تفاهم تمام شده و مدخل‌هایی که مدل کار بودند تا حدودی نوشته شده‌اند. از روز اول تعیین کرده‌ایم که چه مدخل‌هایی باید نوشته شود. کار فاز به فاز انجام می‌شود. در فاز اول فقط به سراغ شاعران رفته و 180 شاعر را معرّفی می‌کنیم و در فازهای بعدی به دیگر شعرا می‌پردازیم؛ بعد از شعرا به سراغ نویسندگان و سپس محققان ادبی می‌رویم و بعد از اتمام ادبیات سراغ مکاتب فکری می‌رویم. همۀ این کارها به صورت گام به گام پیش می‌رود. نکتۀ مهم این است که کار باید شروع شود. این نیز مشخّص است که به تنهایی نمی‌توان کار را انجام داد. نیازمند همراهی شما بزرگواران  به هر شکل و صورتی که می‌توانید، هستیم. اگر خودتان می‌توانید، همکاری کنید؛ یا کسی را معرّفی کنید و یا این‌که ما را به افراد مرتبطی که می‌شناسید، وصل کنید. در حال حاضر کانال تلگرامی ما فعال است و در خدمت دوستان هستیم؛ سایت تفاهم ان‌شاء‌الله در چند ماه آینده فعال می‌شود و در خدمت عزیزان خواهیم بود.

 

پایان قسمت سوم


قسمت اول

قسمت دوم


 

Print
6401 Rate this article:
No rating

Leave a comment

Name:
Email:
Comment:
Add comment

ادبیات

معارف

علوم وابسته

دیگر علوم انسانی

ارتباط با ما


نشانی:تهران. خ آزادی. خ کارون. پ644. زنگ5
تلفن و تلگرام مسوول ثبت نام کارگاه ها: 110 1398 0920

Bayat.Dr@gmail.com :مدیر سایت

همکاری با ما


هر بزرگواری که تخصصی مرتبط با علوم انسانی شیعی داشته باشد (دانشجوی ارشد به بالا)، پس از مصاحبه‌ای کوتاه می‌تواند نوشته‌هایش را در این سایت منتشر کند و به شرط پرکاری صفحه‌ای شخصی در سایت داشته باشد.

هدف و روش ما


ما هر گونه تعصب و پیش داوری را مانع کار علمی می‌دانیم. نام‌ها و عناوین و نیز اقوال مشهور راه را بر نقد و مطالعۀ علمی ما نمی‌بندد.

ما بهترین راه دفاع از عقیده را کار دقیق و درست علمی می‌دانیم.

دربارۀ ما


گروهی دانشجویی هستیم که دربارۀ ادبیات و فرهنگ شیعی تحقیق می‌کنیم. دامنۀ تحقیق ما تمام علومی است که به نحوی می‌تواند به ادبیات و فرهنگ شیعی کمک کند؛ علومی مثل قرآن و حدیث، تاریخ، کلام، عرفان، فلسفه، هنر و ...

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به به سایت سلیس می باشد.

طراحی شده توسط DnnTeam.com