بررسی سبکی اشعار حسن کاشی- بخش نخست: زبان و موسیقی
مرضیه افخمی ستوده
دانشجوی دکتری، پژوهشگر موسسۀ سلیس
مریم نوری نیا
دانشجوی ارشد، پژوهشگر موسسۀ سلیس
چکیده:
مقالۀ حاضر به بررسی سبک اشعار «کمالالدین حسن کاشی» شاعر قرن هفت و هشت میپردازد. سراسر ابیات دیوان کاشی در منقبت و مدح ائمۀ اطهار(ع) سروده شده؛ اما وی در میان چهارده معصوم ارادت و اخلاص زیادی به امیرالمؤمنین(ع) دارد. در این بررسی ابتدا درجۀ فصاحت ابیات سنجیده میشود و سپس فرم و محتوای اشعار بررسی میگردد. در فرم شعر، ویژگیهای زبانی، ادبی و موسیقی شعر مرور میشود و در مختصات ادبی به بررسی چگونگی به کارگیری فنون ادبی، معانی، بیان و بدیع در شعر پرداخته میشود. در مختصات فکری نیز مضامین شعری این شاعر سترگ شیعی دیده میشود. در مجموع میتوان گفت «کاشی» سر حلقۀ شاعران منقبتگوی بعد از خود واقع شده و تأثیر بسزایی در رویۀ منقبتخوانی به وجود آورده است.
واژگان کلیدی: حسن کاشی، فرم، محتوا، ائمۀ اطهار(ع)، منقبت.
مقدمه:
این پژوهش پاسخ به این مسأله است که شاعر چگونه اندیشههای شیعی خود را در شعر منعکس کرده؟ و از هنرسازهها تا چه میزان و با چه کیفیتی در بیان این محورهای فکری بهره برده است؟ و برای « حسن کاشی» در گسترش شعر شیعی چه جایگاهی می توان در نظر گرفت؟
در قرن هفتم و هشتم، شعر مدح و ستایش نسبت به ائمه در میان شیعیان ایران، بسیار اوج گرفت. به یقین بسیاری از این اشعار از میان رفته است؛ اما همین اندازه كه باقی مانده، نشانۀ گستردگی آن است. متأسفانه هنوز دربارۀ شعر فارسی شیعه در میان سالهای 600 تا 900 تحقیق جدی صورت نگرفته و دیوانهای برجای مانده یا چاپ نشده و یا تحلیل درستی دربارۀ آنها ارائه نشده است. با این حال در سالهای اخیر شاهد تلاشهایی برای معرفی شاعران این دوره و نشر دیوانهای آنان بودهایم. از برخی از این شاعران یا هیچ گونه شعری برجای نمانده و یا تنها ابیاتی در تذكرهها و جُنگها درج شده است.
چند تن از شاعران شیعی سرای این عصر عبارتاند از: سیف فرغانی، ذوالفقار شروانی، حسن کاشی، نصرت علوی، ابن یمین، خواجوی کرمانی و... به هر رو باید گفت این دوره، زمانی است كه جریان منقبتخوانی به صورت یك سنّت پایدار در بخشهای شیعی و حتی میان سنیان متمایل به شیعه درآمده است. شیخ حسن كاشی، سرحلقۀ این منقبتخوانان است كه پس از وی كسانی چون سلیمی و ابن حسام خوسفی در قرن هشتم و نهم پیگیر راه او هستند.(جعفریان، 1382: 22- 13) میرزا عبدالله افندی نقش وی را در رواج تشیع در ایران در ردیف علامۀ حلی و محقق كركی یاد كرده است.( 37:1366) از وی اشعار زیادی برجای مانده و بسیاری از این اشعار نه در ایران، بلكه در میان شیعیان افغانستان بیش از ایرانیان، محبوب واقع شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
با توجه به این که سراسر دیوان کاشی در بر دارندۀ منقبت خاندان رسالت است و در بین معاصرانش شاعران کمی را میتوان یافت که تمام همت خود را صرف این مهم کرده باشند، جای خالی چنین پژوهشی در بین پژوهشهای انجام شده احساس میشد.
پیشینۀ تحقیق:
در مورد سرگذشت «کاشی» مطالبی در تذکرهها آمده است. اما بررسی سبک شناسانهای در حوزۀ فرم و محتوا بر ابیات او انجام نشده و در حوزۀ پژوهشی نیز تنها یک مقاله از حداد عادل در مورد این شاعر سترگ نوشته شده که در آن به معرفی دیوان چاپ شدۀ کاشی به کوشش رستاخیز میپردازد. «هفتبند هفتاد بند» نیز که به کوشش سعید هندی ترتیب داده شده، هفتبند معروف کاشی و اشعاری را که به اقتفای این شاعر بزرگ سروده شده، گردآوری کرده است.
روش پژوهش:
در این بررسی از دیوان شاعر، سیزده قصیده ویک ترکیببند که خود شامل هفتبند است، انتخاب شده. این گزینش با معیارهای تنوّع وزن و قالب، محتوای مضامین و بلندی و کوتاهی ابیات انجام شده است تا نتیجۀ تحقیق بتواند نمایندۀ کلّ دیوان منقبتی کاشی باشد. چون بیشتر اشعار دیوان را قالب قصیده شامل میشود و دقّت نظر شاعر در بیان مضامین شیعی بیشتر در قصاید او متمرکز شده است، این قالب شعری و به علّت شهرت هفتبند شاعر، این ترکیببندش را مورد بررسی قرار میدهیم.
در بحث از فصاحت میزان شیوایی سخن شاعر و عیوب فصاحت، در بخش زبانی ویژگیهای زبان شاعر و ایرادهای آن در بخش موسیقی، اوزان و بحور شعری و نوع کاربرد ردیف و قافیه در بدیع و بیان، آرایشهای لفظی ومعنوی ابیات با جدول آماری در معانی کاربرد واژهها در مفاهیم ثانویه(نکات برجسته) و در بخش محتوا، ساختار قصاید و مضامین پر بسامد شعری نشان داده میشود.
معرفی کاشی:
حسن بن محمود کاشی آملی از شاعران معروف قرن هفتم و هشتم هجری است. بنا به تصریح نویسندگان مسکن او در آمل و اصلیت او از کاشان بوده و خود نیز به این مسئله اشاراتی دارد:
مسکن کاشی اگر در خطّۀ آمل بود لیکن از جدّ و پدر نسبت به کاشان میرسد( ق21، ص89)
لقب او در مونس الاحرار «جمال الدین» و در هفت اقلیم «کمال الدین» ذکر شده و آنطور که از همۀ تذکرهها بر میآید « کاشی» لقب مشهور او بوده و خود شاعر نیز این عنوان را برای تخلّص شعری برگزیده است. بنا بر تذکرۀ دولتشاه، با سلطان محمد خدابنده معاصر بوده است.(صفا، 3:1378/745) از تاریخ وفاتش اطلاعی در دست نیست؛ اما منابع تاریخی مزار او را در جانب شهر سلطانیه نوشتهاند. شهرت او به مدح ائمۀ اثنی عشری به ویژه حضرت علی(ع) است. آنچه از سراسر دیوان او بر میآید و همۀ مآخذ نیز به آن اشاره کردهاند، این است که هرگز به ستایش شاهان نپرداخته و تمام همت و ذوق خود را صرف منقبت خاندان رسالت کرده است:
من غلام حیدر و آنگاه مداحی غیر خواجگان حشر کی معذور دارندم درین(ق46، ص138)
«حسن کاشی» به دوازده امامی بودن خود اقرار میکند:
این سه چهار به حق، دان که امام حقاند منکر این ماجرا، کافر و ابن زناست(ق6، ص 63)
این شاعر شیعه، عشق و علاقۀ خود نسبت به اهل بیت را ازلی میداند:
کاشی تو این وظیفه نه اکنون بیافتی کاین دولتی است آمده از عرصۀ الست(ق13، ص74)
آدم هنوز خاک بد اندر عدم که خورد کاشی شراب شوق تو از جام التباع(ق34، ص115)
در مجالس المؤمنین، در توصیف کاشی آمده است:
«از جمله مداحان و غلامان با اخلاص حضرت امیرالمؤمنین(ع) بوده در طریقۀ اخلاص خاندان، هم عنان بوذر و سلمان و در شیوۀ مداحی ایشان ماحی مدایح دعبل و حسان».( شوشتری، بی تا: 2/6269) صاحب فتوّتنامه نیز در منقبتسرایی اهل بیت، کاشی را برابر با حسّان ثابت معرفی میکند.(کاشفی، 1348 : 281)
مؤلف ریحانة الادب آثارش را این گونه بر میشمارد(بی تا، 32) :
1- الانشاء: مشتمل بر علم و ادب و شعر و حکمت
2- اشعاری در مدح ائمۀ اطهار(ع) که هفتبند آن در مدح امیرالمؤمنین از شهرت ویژهای برخوردار است.
رسول جعفریان در مقدمۀ کتاب «هفتبند هفتاد بند» که شامل ترکیببند معروف از حسن کاشی و سیزده ترکیببندی است که شاعران بعد از او با الگوبرداری از سرودۀ این شاعر، آنها را گفتهاند، میگوید:
این شعر در عین استواری، زیبا و دلنشین است. کاشی در جای جای آن با اشاره به آیات و روایات و رخدادهای گوناگون، تلمیحات نغزی ساخته است. علاوه بر آن آرایههای دیگری چون انواع جناس، تشبیه، استعاره، تضمین و مراعات نظیر... در این ترکیببند به کار برده است. کاشی در هفتبند خود به بسیاری از مفاهیم و موضوعات مرتبط با ذات و صفات حضرت امیرالمؤمنین(ع) اشاره دارد که مهمترین آنها را میتوان چنین بیان کرد: احاطۀ وسیع علمی، اشتراک نفس با رسول اکرم(ص)، واقعۀ غدیر و اکمال دین، ولایتمداری، ارجحیت آن حضرت نسبت به پیامبران اولوالعزم چون موسی و عیسی، شجاعت و شهامت، عصمت، جود و بخشش، بلندی قدر، دامادی پیامبر، ناتوانی خلق از درک توصیف مولا، عرشآشنایی آن حضرت، شرافت بارگاه امیرالمؤمنین(ع) بر کعبه و فرمانبری قضا و قدر از آن وجود مقدس.(26:1388) مطلع بند اول ترکیببند:
السلام ای سایهات خورشید رب العالمین آسمان عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
لازم به ذکر است شرحی به نام معادنالرضا بر منظومۀ هفتبند کاشی نوشته شده است.(33:1388)
معادن الرضا، متعلق به اصغر حسین یکی از فارسی زبانان شبه قاره است. او در این کتاب به شرح تک تک ابیات ترکیببند کاشی میپردازد. شاعرانی که از هفتبند کاشی تقلید کردهاند:
سلیمی تونی، صدقی استرآبادی، محتشم کاشانی، نثاری تونی، عرفی شیرازی، ملاعلی صابر تبریزی، میرحیدر معمایی کاشانی، فیاض لاهیجی، حاجی فتوحای مراغهای، مقبل اصفهانی، حزین، مفتی احسن، میرفدا علی صاحب تنها.(همان:35) در تذکرۀ دولتشاه آمده است:
«مولانا حسن بعد از زیارت کعبه و حرم حضرت رسالت به عزم زیارت علی بن ابیطالب به دیار عرب افتاده به قبهبوسی آن آستان مشرف شد و این منقبت بر روضۀ مطهر خواند:
ای ز بدو آفرینش پیشوای اهل دین وی ز عزت مادح بازوی تو روح الامین
در آن شب حضرت شاه ولایت را در خواب دید که عذرخواهی او میکند که ای کاشی از راه دور میآیی و تو را دو حق است بر ما، یکی حق مهمانی و یکی حق صلۀ شعر. اکنون باید به بصره روی و آنجا بازرگانیست که اورا مسعود بن افلح گویند از ما سلامش رسانی و گویی در سفر بحر عمان در این سال کشتی تو غرق خواست شدن یک هزار دینار بر ما نذر کردی و ما مدد کردیم و کشتی و اموال تو را به ساحل رسانیدیم و اکنون از عهدۀ نذر بیرون آی و از خواجۀ بازرگانان به حوالۀ ما آن وجه بستان. کاشی به بصره آمد و آن خواجه را پیدا کرد و پیغام حضرت امیرالمؤمنین بگذارد. بازرگان از شادی بشگفت و سوگند خورد که من این حال به هیچ آفریده نگفتهام و فیالحال زر تسلیم مولانا حسن کرد و خلعتی بر آن مزید ساخت وبه شکرانۀ آن از صلحا و فقرای شهر دعوتی شایسته به عمل آورد(522- 523) این داستان را منابع دیگر مثل تذکرۀ عامره، مجالس المؤمنین و مخزن الغرایب نیز یادآور شدهاند.
الف- فرم: ابتدا درجۀ فصاحت ابیات مورد سنجش قرار میگیرد. مواردی که سخن شاعر را از روانی و شیوایی خارج کرده، محدود است و در جدول زیر نشان داده شده است:
عیوب فصاحت:
الف- تعقید معنوی: در منقبت امیرالمؤمنین(ع) میگوید:
روز فتح الباب، ابر دست دریا فیض تو نسر طایر را فلک چون بط شناور یافته(هفتبند، ص 165)
میگوید: در جنگ خیبر به سبب جود و کرم حضرت، آسمان نسر طایر را چون مرغابی شنا کننده یافته. ربط، بین خیبر و بخشش با مصراع دوم دچار پیچیدگی شده است.
ب- تعقید لفظی:
زین سان که من به مدح تو مشهور گشتهام گویی که زاد مادرم از روز اتّخاع(ق34، ص115)
ج- تنافر حروف:
قاصر مشو ز گریه که از جان فرو نماند امروز هر که قوّت ایمانش محکم است(ق14، ص74)
در مجموع، ابیات کاشی دارای عیوب زیادی در فصاحت نیست و آنچه دریافت مفاهیم شعرش را در برخی ابیات پیچیده میکند، عربی مآبی اوست. در بسیاری از ابیات، شیوا و روان سخن گفته و در معدودی از موارد به دشوارگویی روی آورده است.
ویژگیهای زبانی :
1- بارزترین ویژگی زبانی دیوان "کاشی" عربی مآبی فراوان اوست که هم در قوافی وهم در غیر از آن آشکار است. نمونههایی از آن:
ای پاسبان چرخ ! برفت آن کسی که او مقصود آفرینش چرخ مخیّم است(ق14، ص74)
گرایش او به استفاده از واژگان عربی به اندازهای است که حاضر میشود از کلمات عربی غیر رایج و نامأنوس نیز بهره برد.
گر نور آفتاب دلت کردی اقتباس از سایۀ زمین نشدی ماه، منخسف(ق35، ص116)
در مواردی به ملمّعگویی نیز پرداخته است:
شعر من با نظم مردم در طریق شاعری آن من «عُذب فرات هذه ملح اجاج»(ق15، ص76)
2- واژگان دشوار: بغالاید، کلاج
3- تکرار واژگان حتی در یک مصراع:
دیو نفست همره است و با تو همره رهزن است هان و هان غافل مشو از دیو نفس حیله خاس(ق 32، ص112)
اشکالات زبانی :
1- استفاده از واژگان عامیانه: بسامد بالایی در شعرش ندارد؛ امّا در هر جا که به کار برده از ادبیّت شعر کاسته شده است:
جهد کن تا همچو ابریشم برون آیی ز قز تا نمانی اندر آن غرقاب زحمت همچو لاس
من چنانت دوست میدارم که از شوق رخت مست عشقت در خمار افتادهام از ناس و واس
جوی خون گشتی روان از کشت و زرع و باغ و راغ کان زمان کو بر کشیدی کافران را همچو داس(همان)
2- گاهی برای این که حرف روی را در شعر حفظ کند، ساختار کلمه را تغییر داده است:
عاشق و معشوق از روی حقیقت خود یکی است ور نبودی کی شدی محمود عاشق بر ایاس(همان)
ایاس را به جای "ایاز" آورده است.
3- "حقیّت" به جای "حقّانیّت": مصدر جعلی.
حقیّت علیت یقین آن زمان شود کز مالک جحیم خوری آتشین عمود(ق17، ص79)
4- گاهی برای حفظ وزن شعر، ساختار کلمه را تغییر داده است:
آه! چه نسبت کنم، موسی و او را به هم معجز موسی عصا، معجز شه ذوالفقاست(ق6، ص62)
به جای « ذوالفقار»، ذوالفقا آورده است.
موسیقی کناری:
منظور از این نوع موسیقی، ردیف و قافیه و نحوۀ به کار رفتن آنها در شعر است. ابیاتی که در آنها هر دو عنصر لحاظ شده به جهت موسیقایی قویتر است تا ابیاتی که قافیه در آن تنها عامل ایجاد موسیقی کناری به شمار میرود. از مجموع سیزده قصیده و هفتبند شاعر دوازده شعر آن مردّف (دارای ردیف وقافیه ) و هشت شعر آن مقفّا (فقط دارای قافیه) است. جدول زیر گویای این نوع موسیقی در اشعار "حسن کاشی " است.
انواع ردیف
|
عنوان
|
مثال
|
عنوان
|
مثال
|
عنوان
|
مثال
|
تعداد
|
تک سازهای
|
اسمی
|
مصطفی
|
فعلی
|
بگشاید
|
|
|
8
|
ترکیبی
|
حرف و اسم
|
یا امیرالمؤمنین
|
اسم و فعل
|
مرتضی علی است
|
ضمیر و فعل
|
شما است
|
4
|
همانطور که دیدیم بیشتر ردیفها تک سازهای واز نوع اسمی یا فعلی هستند.
انواع قافیه:
_ قافیه اسمی: شهپر، بیت الحرام (16شعر)
تا نجف شد آفتاب دین و دولت را مقام خاک او دارد شرف بر زمزم و بیت الحرم(هفتبند، ص167)
- قافیه صفتی : مرصّع(3شعر)
خورشید فلک تا که کمر بست به پیشش بربست، از آن یافت به سر تاج مرصع( ق33، ص113)
- قافیۀ مصدری: انتفاع، استماع، ... (1 شعر)
بر جود توگشاده قضا دیدۀ امید بر حکم تو نهاده قدر گوش استماع(ق34، ص114)
شاعر بیشتر از قافیۀ اسمی استفاده کرده و در قوافی صفتی و مصدری بیشتر دچار تکلّف شده است.
خلاصۀ کلام اینکه "کاشی" برای برقراری موسیقی کناری سعی دارد ازهر دو عامل (قافیه وردیف) بهره برد تا درصد خوشنوایی کلام بالاتر رود چنانچه بیشتر اشعارش مردّف است.
عیوب قافیه:
الف- تکرار قافیه(9 مورد)
ب- اقواء(2 مورد)
مطالعۀ اجمالی دیوان نشان میدهد، شاعر در مواردی ازردیفهای دشواری چون: ریخته، امیرالمؤمنین، مرتضی علی، یافته، مصطفی و سرخ استفاده میکند و در مواردی هم افعال سادهای چون: است و گشت را ردیف قرار میدهد؛ اما تعداد ردیفهای دشوار آن بیشتر است. در آوردن قوافی به ویژه ابیاتی که قافیه، نقطۀپایان آن است، اصرار دارد واژگان دشواری مانند: ارکع، دقایق، التماع، متصدّع، شک، مرتضوی و شمال را قافیه قرار دهد.
تعقید معنوی
|
تعقید لفظی
|
تنافر حروف
|
7 بار
|
3 بار
|
2 بار
|
موسیقی بیرونی:
منظور از این نوع موسیقی، وزن شعری است. « در این قلمرو هیچ شاعری بر شاعر دیگری برتری ندارد مگر به تنوّع اوزان یا به هماهنگی اوزان با تجارب روحی و دیگر جوانب موسیقی شعرش».(شفیعی کدکنی، 391:1379)
تنوع اوزان در اشعار بررسی شده به شرح زیر است :
همانطور که دیدیم این چهارده شعر درهفت وزن وپنج بحر مختلف سروده شده وبحر مضارع بسامد بالایی را در این آمار نشان میدهد. بنابراین تنوّع اوزان در حدّ متوسطی قرار دارد.
قالبهای مورد توجّه شاعر در جدول زیر خلاصه میشود :
قالب
|
قصیده
|
ترکیب بند
|
ترجیع بند
|
مربع
|
مخمّس
|
مسدس
|
غزل
|
رباعی
|
تعداد
|
57
|
2
|
2
|
2
|
1
|
1
|
2
|
2
|
با این که شاعر جز قصیده به قالبهای دیگر نیز توجّه داشته است امّا؛ بیشتر قالب رایج برای مدح و منقبت را محور تمرکز خود قرار میدهد.
قسمت دوم مقاله
قسمت سوم مقاله